چند روزی همقدم با شهید زنگیآبادی-5
آیا جراحت شدید ریه توانست حاج یونس را خانهنشین کند؟
آنقدر درد داشت که از زیر پتو صدای ناله اش می آمد اما فقط سه روز بعد که برای عیادتش رفتم در خانه نبود و به جبهه رفته بود.
آنقدر درد داشت که از زیر پتو صدای ناله اش می آمد اما فقط سه روز بعد که برای عیادتش رفتم در خانه نبود و به جبهه رفته بود.
سوله ای به واحد تربیت بدنی لشکر ثارالله اختصاص داده شده بود که فرصت را غنیمت شمردند و آن را تبدیل به گود زورخانه کردند.
با اینکه کارفرمایش نبود و یونس می توانست کسری کارش را از چشم او پنهان کند اما خدا را در همه احوال ناظر بر رفتار و اعمالش می دانست و حلال بودن روزی اش برایش مهم بود.
برای همه معما شده بود که حاج یونس با آنهمه مسئولیتی که بر دوشش هست چگونه فرصت درس خواندن پیدا می کند.
اولین روز بهار سال 40 به دنیا آمد و 25 سال فرصت پیدا کرد تا همه شایستگی های یک انسان را به نمایش بگذارد و سرانجام در 23 دی ماه سال 65 با جدا شدن سر از پیکرش به شهادت رسید.